آموزش گفتار پیشرفته

آرزو رضایی
در ادامه آموزش گفتار ابتدا به آموزش داستان گویی می پردازیم.
اولین برنامه ای که در این زمینه لحاظ می کنیم شنیدن داستان توسط کودک و تکرار آن است. ابتدا یک داستان یک یا دو جمله ای را برای کودک نقل می کنیم و از او می خواهیم همان داستان را تکرار کند. برای مثال: «یکی بود یکی نبود. علی با مامانش رفت فروشگاه و بستنی خرید»کودک باید داستان را به خاطر سپرده و بلافاصله تکرار کند. یادمان باشد داستان را طوری بیان کنیم که پیکر بندی مخصوص یک داستان را داشته باشد حتی اگر یک جمله باشد.
مثلا آوردن عبارت «یکی بود یکی نبود در اول داستان و داشتن یک رویداد یا نتیجه گیری در پایان آن» در برخی موارد می توان از علایق خاص کودک برای جلب توجه بیشتر او استفاده کرد. وقتی کودک توانست داستان را تکرار کند چند سوال از متن داستان از کودک می پرسیم چه کسی فروشگاه رفت؟ چی خرید؟ با کی رفت؟ کجا رفت؟ و ... اگر کودک هنگام تکرار داستان یا پاسخگویی به پرسش های آن مشکل داشت از سرنخ های کلامی و غیر کلامی به طور موقت استفاده می کنیم و البته آن ها را به موقع حذف می کنیم. خاطر نشان کردن این نکته در هر موقعیتی نشان دهنده ی حساسیت بیش از حد این قضیه است زیرا عدم حذف به موقع سرنخ ها و کلید ها باعث وابسته شدن کودک به آن ها و مشکلات بعدی می شود و کودک به عنوان آسان ترین راه پاسخ گویی همیشه به دنبال سر نخ ها در محیط و چهره ی افراد خواهد گشت. و عدم استفاده از سرنخ ها باعث دلسردی و عدم موفقیت در یادگیری موارد دشوارتر می شود. هر چقدر که کودک در تکرار داستان و پاسخگویی به پرسش ها توفیق بیشتری یافت طول داستان را اضافه کرده و بر ماجراهای آن می افزاییم. حتی برخی از هیجان ها را از این طریق به کودک آموزش می دهیم. مثل شاد یا غمگین شدن، عصبانی شدن، ترسیدن، تعجب کردن و... کودک در این داستان ها با خود هیجان و زمینه های ایجاد آن ها آشنا می شود. پس از این مرحله کودک باید با دیدن یک تصویر داستانی را بیان کند. ابتدا از تصاویر ساده شروع می کنیم. یک تصویر را به کودک نشان داده و بر اساس آن چه در تصویر وجود دارد یک داستان برای او نقل می کنیم. به دلیل این که در مراحل قبلی آموزش گفتار، جمله گفتن از روی تصاویر را با کودک کار کرده ایم ممکن است کودک به همان روش فقط برای تصاویر جملات نا مربوطی بگوید. پس برای این که داستان گویی را به او بیاموزیم به روش الگو دهی، پیکربندی یک داستان را رعایت کرده و یک داستان برای تصویر می سازیم. در مراحل اولیه می توانیم از کودک بخواهیم برای همان تصویر داستان ها را تکرار کند اما به تدریج کودک باید یاد بگیرد تا خودش بر اساس عناصر تصویر یک داستان بسازد. کم کم تصاویر را متنوع تر کرده و البته حالات و لحن صدا را بر اساس ماجراهای داستان تغییر می دهیم تا کودک بار هیجانی داستان را نیز کم کم در تعریف کردن خود لحاظ کند. پس از این مرحله از تصاویر زنجیره ای استفاده می کنیم. این تصاویر را می توان نقاشی کرد یا از تصاویر زنجیره ای آماده در کتاب ها استفاده کرد. تصاویر زنجیره ای مراحل یک داستان را به صورت مصور نشان می دهد. پس از یادگیری قابل قبول در این مورد این برنامه را به سمت داستان گویی به صورت تخیلی گسترش می دهیم. ابتدا می توان یک داستان را به صورت ناقص برای کودک تعریف کرد تا آن را ادامه دهد و سپس یک موضوع را به کودک ارائه می کنیم تا در مورد آن داستان بسازد برای مثال : «در مورد پسری که گم شده بود یک داستان بگو». در تمام موارد فوق هر جا که لازم شد از روش های الگو دهی یا سرنخ دهی برای تسهیل آموزش استفاده می کنیم. تشویق های کلامی و غیر کلامی به پیشرفت آموزش کمک بسیاری خواهد کرد. در پایان آموزش داستان گویی ممکن است از کودک بخواهیم که بدون عنوان کردن یک موضوع خاص خودش قصه ای بگوید.
پیغام بردن
پیغام بردن علاوه بر بهبود عملکرد انواع حافظه به نوعی بر پیشرفت فعالیت های گفتاری و آموزش نقل قول کردن تاثیر دارد. بنابراین پیغام بردن را از جملات بسیار کوتاه و با فواصل کم آغاز می کنیم. برای مثال «برو به علی بگو من سیب خوردم» در ابتدا گفتن جمله ی «من سیب خوردم» را می پذیریم و تشویق می کنیم. اما در ادامه و با پیشرفت آموزش کودک باید بگوید «خاله گفت: من سیب خوردم».
پیغام بردن را تا فواصل دورتر و با پیغام های چند جمله ای و با ذکر نقل قول کننده ادامه می دهیم و هنگامی که کودک به این سطح رسید با پیغام بردن برای مادر یا پدر در منزل یا از طرف خانواده برای مربی ادامه می دهیم. در این جا چون که فاصله ی زمانی و مکانی زیاد است ممکن است مجبور به استفاده از نمادها و سرنخ ها شویم. می توانیم یکی از کلمات پیغام را به صورت نقاشی به کودک دهیم. مثلا اگر پیغام برای مادر این باشد که «به مامان بگو برایت یک مداد و یک دفتر بخرد» روی یک کاغذ یک مداد را می کشیم و به کودک می دهیم تا به او یاد آوری کند که چه پیغامی باید به مادرش بدهد. البته نمادها هم باید مثل دیگر سرنخ ها به موقع حذف شوند. از آن جا که هدف از این برنامه ها رسیدن کودک به آغاز گری در گفتار از جمله سوال پرسیدن در مواقع لازم و خود گزارش گری در مورد اتفاقات و رویدادها و ... است، باید هر برنامه را تا رسیدن به یک سطح مناسب ادامه داد و روی تعمیم دهی آن ها دقت لازم را به عمل آوریم.
دیدن یک موقعیت و توضیح در مورد آن
این برنامه نیز که در راستای اهداف فوق ارائه می شود از سطوح بسیار ساده آغاز می شود. ابتدا یک میز یا چند شی روی آن را به کودک نشان داده و سپس در غیاب آن سوال می کنیم چه چیزی دیدی؟ کودک باید پاسخ دهد: «من یک میز دیدم که روی آن ... و ... و... و... بود». برای آموزش ارائه پاسخ از روش های الگودهی و سرنخ دهی استفاده می کنیم. آموزش را با موارد دیگر و مکان های دیگر ادامه می دهیم، «برو توی آشپز خانه را نگاه کن و بیا». پس از این که نگاه کرد و برگشت سوال می کنیم هر چیزی که دیدی بگو. پاسخ باید شامل اشیاء، افراد و رویدادها باشد. مثلا این که چه کسی را دیده و آن فرد چه کاری می کرده و چه چیزی در آشپزخانه بوده و... این برنامه را نیز با فواصل طولانی تر و از عبارت یک یا دو جمله ای تا جایی که کودک بتواند ماجراهای متوالی مربوط به یکدیگر را بیان کند ادامه می دهیم و تعمیم دهی زمانی و مکانی و شخصی را نیز لحاظ می کنیم.
آغاز گری
منظور از آغاز گری در گفتار، ایجاد ارتباط گفتاری خود انگیخته در کودک است. این ارتباط کلامی باید به جا و به موقع و در راستای ایفای نیازهای طبیعی کودک، کنجکاوی و کسب اطلاعات محیطی مورد نیاز وی باشد.
آموزش آن چه که تا کنون توضیح دادیم کودک را برای ایجاد آغازگری آماده می کند. اما هنوز ممکن است کودکانی باشند که با وجود فراگرفتن موارد فوق خود به خود آغازگر یک ارتباط کلامی نشوند. برای این کودکان باید موقعیت هایی ایجاد کنیم که آن ها را مجبور به آغاز گری گفتار و شروع ارتباط کند. یک تمرین ساده می تواند دور کردن وسایل مورد نیاز از دسترس کودک یا پنهان کردن آن ها باشد.
مثلا هنگامی که کودک می خواهد نقاشی بکشد مداد را از دید او پنهان کنیم در این موقعیت کودک مجبور است که در مورد مدادش سوال کند یا از ما در خواست کند که به او مداد بدهیم. اگر کودک فقط دنبال مداد می گردد یا نمی داندکه چه باید بگوید از طریق سرمشق دهی روش سوال کردن یا تقاضا کردن را به او نشان می دهیم. سپس با ایجاد موقعیت های مختلف تمرین را تکرار می کنیم. آموزش سوال کردن را نیز از همین طریق به کودک می آموزیم. ایجاد موقعیت باید کم کم جای خود را به استفاده از موقعیت های طبیعی در زندگی روزمره بدهد و هر جا که کودک در یک موقعیت طبیعی سوال کرد یا درخواستی ارائه کرد باید تشویق شود و مواردی را که فراموش می کند سوال کند یا توضیح دهد یا درخواست کند با یک اشاره کوچک می توان به او یاد آوری کرد. البته به یاد داشته باشیم که زمان زیادی طول خواهد کشید که کودک در موقعیت های طبیعی یک آغازگری مناسب داشته باشد.
در مورد آغازگری های بی ارتباط به موقعیت یا نا به جا که لزومی برای آن نیست یا حتی موارد نامناسب باید با توضیح و ساده سازی موقعیت و استفاده از تشویق های مناسب این موارد نامطلوب را حذف کرد. به این ترتیب کودک می تواند یاد بگیرد رویدادهایی را که برایش اتفاق افتاده به موقع و به جا توضیح دهد . مثلا کودکی که از مدرسه آمده و مادر می خواهد گزارشی از وقایع آن روز از کودک بگیرد باید ابتدا با سوال کردن از او بخواهد که وقایع را بازگو کند و به مرور باید یک کلمه یا یک اشاره را جایگزین سوال های طولانی تر کند مثلا: خوب؟ چه خبر؟یا از امروز تعریف کن و ... تشویق و هیجان های مناسب در قبال گزارش کودک او را به ادامه خود گزارشگری ترغیب خواهد کرد.
مفهوم سازی گفتار
در ادامه مباحث گفتار پیشرفته به مفهوم سازی می پردازیم اکثر کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در درک مفاهیم انتزاعی، اصطلاحات، ضرب المثل ها و کلمات مشابه که معنای مختلفی دارند مشکل دارند.
مثلا وقتی از کودکی می پرسیم پشت سرت چی هست؟ ممکن است دست به پشت سر خودش بزند و بگوید مو هست. در حالی که منظور ما چیزهایی است که پشت او قرار دارند و یا وقتی به کودکی می گوییم بریم به مادر بزرگ سر بزنیم فکر می کند با سرش باید به مادر بزرگ بزند و متعجب می شود. موارد دیگر کلماتی است که در کلاس های پیش دبستانی و دبستان یا کتاب های درسی وجود دارد. مثل مفهوم ((رشد، زنده، فایده و... )) این کودکان معمولا معنای ظاهری اصطلاحات و کلمات را درک کرده و معنای ضمنی را به خودی خود درک نمی کنند. ما برای آموزش مفهوم این گونه کلمات و اصطلاحات باید تا جای ممکن آن ها را عینی کنیم. در مواردی که امکان آن وجود دارد باید کودک را در موقعیت ایجاد شده قرار داد تا با انجام مضمون آن کلمه یا اصطلاح به مفهوم آن پی ببرد. برای مثال وقتی می خواهیم معنای مشورت کردن را برای کودک مفهوم سازی کنیم باید یک موقعیت ایجاد کنیم تا کودک به همراه سایر افراد به مشورت بپردازد و مفهوم رشد را می توان با نشان دادن تصاویر رشد یا فیلم هایی از رشد گیاهان یا حیوانات یا انسان برای او روشن سازیم. بنابراین مفهومی ساختن هر کلمه، عبارت یا اصطلاح، برنامه ریزی مخصوص خود را دارد که باید توسط مربی یا آموزشگر در زمان خود و به صورت های متفاوت برنامه ریزی و تعمیم دهی شود. اگر چه آموزش گفتار پیشرفته و مهارت های گفتاری تا سال های رشد بعدی کودک باید ادامه پیدا کند، ما به همین مباحث کلی اکتفا می کنیم. امیدواریم که آموزش دهندگان محترم بتوانند با فراگیری مطالب ذکر شده نیاز های آموزشی بعدی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم را نیز برنامه ریزی و اجرا کنند.

1398
مهر
13
شنبه 13 مهر 1398
2019
October
5

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
سوال امنیتی
سوال زیر برای جلوگیری ارسال اسپم می باشد، لطفا به آن پاسخ دهید. با تشکر
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.